بسكه ديوار دلم كوتاه است،
هركه از كوچۀ تنهايي ما مي گذرد ،
به هواي هوسي هم كه شده ، سركي مي كشد و مي گذرد......
مستي را بهانه كردم و گريستم،
تا كس نداند كه گرفتار كيستم.....
اول بنا نبود بسوزند عاشقان،
آتش بجان شمع فتد كين بنا نهاد... واسه دوست گلم ستار
گل سرخم مخوان اي عاشق مست ،
كه من پيش لب يار تو خارم،
به سرخي گرچه دارم رنگ آن لب ،
ولي شيريني و گرمي ندارم....

|